هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا
هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا

سلام

 
عرفه 


دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.
عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش میپردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز میگردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چونبه عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
 و امّا عرفه در طلائیه چیز دیگریست.... طلائیه همان کربلاییست که ابراهیم زمان در آنجا به آتش کشیده شد و چشمانش که به گفته ی یار زندگیش  هرگز به گناه آلوده نشد  محو تماشای مولایش حسین علیه السلام گشت و در آنجا بود که حاج همت با لبیک جانانه ی خویش ندای : هل من ناصر ینصرنی  امام عزیزش را پا سخ گفت... و همانطور که بارها گفته بود : خجالت می کشم که در قیامت بدن سالم محشور شود در حالی که مولایم حسین  سر در بدن ندارد به قافله ی عشق رسید....
به طلائیه که می رسیم....(سفرنامه)
به طلاییه که می رسیم دیگر خورشید چهره در نقاب خاک کشیده و ما مسافران سرزمینهای نور در تاریکی شب به مقصد رسیدیم و وقتی به ما می گویند چگونه در این وقت شب به شما اجازه حضور داده شده، غمی آبی رنگ ما را فرا می گیرد. آخر در این زمان کسی به دیدار شهدا نمی تواند بیاید و ما سفیرانی هستیم که گویی دعوت شده ایم و انگار باید فقط در زیر این آسمان گرفته به اینجا می آمدیم که آمدیم و به این می اندیشیم چه رازی می تواند بین این حضور و این دعوت باشد، آخر اینجا مکان مقدسی ست و آدمهای عاشقی اینجا با خدا معامله کرده اند. و تو فکر می کنی به جز اشک و آه از ما چه کاری ساخته بود، اشک و آهی که بوی غربت و مظلومیت می داد، شهیدان اینجا چقدر مظلومند، چقدر غریبند اینجا غربت به اوج خود رسیده است، غربت همراه با فداکاری، همراه با آشنایی و تو در طلاییه باشی و به یاد شهید همت نباشی، در طلاییه باشی و به یاد شهیدان گمنامی نباشی که تو را به اینجا دعوت کرده اند، محال است، چقدر خدا این آدمها را دوست دارد.
نظرات 5 + ارسال نظر
عادل یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:48 ب.ظ

وبلاگتون خیلی خالیه لطفا جذاب ترش کنید....

آقای عادل نائینی
حلا اولشه کجاشو دیدی !

انشاا... از رهروان شهدا باشیم.

۲۱ یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام. هیئت روضه الشهدا شهر مریانج بنویسی بهتره.خسته نباشی

یه دوست شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:15 ب.ظ

مواظب به شیطان های اطرافتون باشید
مبادا غرور ورتون داره!!!!!!!!!!!!!!!!!

همشهری یکشنبه 16 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

با سلام و خسته نباشی خدمت تمامی دوستان
از مدیران سایت خواهشمند است سری به قسمت پیوندها ، گزینه دانلود فیلم بزنید و شما برای ما نظرتان را ارسال کنید . واقعا که ....
ما که نفهمیدیم این قسمت چه ربطی به شهدا و بسیج دارد .

سلام
از توجه جنابعالی در این خصوص ممنونم.
این قسمت رو میزبان این وبلاگ یعنی بلوگ اسکای بروی لینک های ما قرار داده و همونطور که دیدید ما بقی لینک های ما کاملا معتبر و شناخته شده هستند .
اما به خاطر همین موضوع ما سایت ها و وبلاگ های مورد نظر خودمون وشما رو با موضوع ولایت و شهدا و...رو به طور دیگه ای به شما عرضه خواهیم کرد .
انشاالله ...

همشهری دوشنبه 17 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:26 ق.ظ

با سلام مخصوص خدمت مدیریت وبلاگ و همکارانتان و تشکر بسیار برای زحمات بی دریغتان، موفق و پیروز و سربلند باشید.
یاعلی تا بعد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد