هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا
هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا

۹ دی ۹ دی

۹ دی ۹ دی ۹ دی و ما ادریک ما ۹ دی. تو چه می دانی که ۹ دی چیست؟ شان ۹ دی از صفحات تقویم بالاتر است. ۹ دی ترجمه عاشوراست به زبان انقلاب اسلامی. ۹ دی تجربه عاشوراست به زبان بسیجیان خامنه ای که می توان تا کربلا رفت اما با حسین برگشت ولی زینب به اسیری نرود. ۹ دی ۹ دی ۹ دی. ۹ دی اگر چه روز بود اما شب قدر انقلاب اسلامی بود و فرشته ها شهدایی بودند که همراه با ما ستاره های حضرت ماه “این عمار” خامنه ای را با حضور خود لبیک گفتند. تقدیر ما را خدا در شب قدر انقلاب اسلامی خوب نوشت. ما در این شب قدر در شب قدر انقلاب اسلامی به جای قرآن، قرآن ناطق را علی را امر حضرت سیدعلی را بر سر خود گذاشتیم. ۹ دی ما گفتیم؛ الهی العفو از این عمار و خدا ما را بخشید، به آبروی شهدا. ۹ دی تجلی شهدا بود. من بودم و تو بودی و ما بودیم و مادر شهیدی و فوج فوج شهدایی که آمده بودند تا سلام ارباب بی کفن را به ما برسانند: “السلام علیک یا اباعبدالله.” آنانکه شهدا را در ۹ دی ندیدند، چشم صورت گشوده بودند، نه چشمه بصیرت. چشم ها را باید شست. چفیه نمی آید به خواص بی بصیرت. چفیه را به شهدا می شناسند. چفیه بر دوش خامنه ای زیباست و آنانکه پرسه در مه می زنند، چه می دانند چفیه چیست. چه می دانند ۹ دی شب قدر انقلاب اسلامی است و چه می دانند که شب را به ماه و ستاره ها می شناسند. نه، شب تاریک نیست. خفاش تاریک است و چون کور است، نه ماه را می بیند و نه نور ماه را. شما اگر به ماه، نگاه می کنید، ما به آه ماه نگاه می کنیم که از دست خواص بی بصیرت آه می کشد. چشم نه، نگاه را باید شست. آن چشمی که در ۹ دی حضور شهدا را ندید، “گناه” کرده است، “نگاه” نکرده است. چشم ما در ۹ دی هشتاد و اشک با اشک نگاه کرد که طرف حسابت اگر به جای بعثی ها، بعضی ها باشند، لاجرم باید خون گریه کنی. اگر در ۸ سال دفاع مقدس حنجره شهدا را بعثی ها بریدند، اینجا بودند بعضی ها که قصدشان بریدن فریاد ما بود. بعضی ها نمی خواستند چشم ما را کور کنند که در جنگ نرم در فتنه های پیچیده نگاه آدمی را می زنند. بعضی ها را کار با پای ما نبود؛ طمع به راه ما به ماه ما به راه پیمایی ما به ماه پیمایی ما کرده بودند. بعضی ها را کارشان با دست ما نبود؛ به کف العباس بیعت ما با حسین کار داشتند. بعضی ها می خواستند با پنبه سر از بدن انقلاب اسلامی جدا کنند. جمهوری اسلامی باشد اما به گونه ای که بود و نبودش برای آمریکا و اسرائیل هیچ فرقی نداشته باشد. جمهوری اسلامی قلابی و نه جمهوری اسلامی انقلابی. در این جنگ، بکشی متهم می شوی به برادرکشی. کشته شوی، چه از سپاه دوست و چه از لشکر دشمن شهید حساب می شوی. حرف بزنی، می گویند ساکت. سکوت کنی، با “این عمار” چه کنی؟ به نابغه قرن اندیشمند فارین پالیسی بگویی شیخ بیسواد، می گویند “آقا” که بعضی ها را “میکروب سیاسی” خوانده اند، گفته به احدی ظلم نکنید. چیزی نگویی، موسوی برمی دارد به جمهوری اسلامی می گوید نظام فرعونی و می نویسد که امام (نستجیر بالله) خطاکار بود. آدم خوبی باشی باید خون جگر بخوری. اهل ولایت فقیه باشی، مشمول اصل تغییر در نظام آفرینش می شوی و ولایت مشایی عوض ات می کند. من از این می ترسم آقای تفرقه بر اساس قاعده تغییر در نظام آفرینش روزی احمدی نژاد را هم حذف کند و تقلب کند در انتخابات و “احمدی نژاد” را “مشایی” بخواند. من در مقام حلال دانستن و یا حرام خواندن موسیقی نیستم اما اینقدر می دانم که دولت خدمت نباید به ساز آقای مسئله ساز برقصد. حتی اگر موسیقی حرام نباشد، رقص دولت عدالت محور به ساز مسئله سازی حرام شرعی است. من این روزها از خیلی چیزها می ترسم. من می ترسم از مسئولینی که به جای خدا از هوای نفس خود حساب می برند. من از این می ترسم که بچه بسیجی در این کشور اندازه آشوبگران عاشورا قد سران فتنه آزادی بیان نداشته باشند. از این می ترسم که بعضی ها نفهمند “قانون اساسی من وصیت نامه شهداست” یعنی چه. از این می ترسم که قانون عاقبت هم زبان عشق را نفهمد. از این می ترسم وقت بستن وبلاگ افسران جنگ نرم در فضای سایبر سران کفر و نفاق و فتنه به ریش عدالت بخندند. از این می ترسم دستگاه های حکومتی هر رایی که صادر می کنند و هر حکمی که به هر مصلحتی فعلا صلاح صدور نداده اند، به پای رهبر بنویسند. از این می ترسم که موسوی به جای کشیدن نقاشی، به جای کاریکاتور کشیدن از انقلاب اسلامی، همان زهرماری هایی را بکشد که بختیار می کشید. از این می ترسم که شیخ بیسواد کلا به شما که عرض می کنم ادعا کند چون خاتمی در رم با زنان نامحرم دست داده بود، پس ملای رومی زمان است! من اینجا حتی از اجرای عدالت توسط قوه محترم قضاییه می ترسم.  

 

برگرفته از قطعه ۲۶ ...داداش حسین

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد