هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا
هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا

عملیات والفجر ۴

در عملیات والفجر 4 در کنار دشت شیلر و پادگان گرمک عراق،من به همراه چند نفر از دوستان مجروح شدیم.نیروها هنوز در حال پیشروی بودند و دشمن از یک جناح هنوز مقاومت می کرد و خط شکسته نشده بود.یکی از بچه ها مجروح رو به آسمان کردو گفت:خدایا آمبولانس بفرست! من گفتم:برانکارد برساند تا برسد به آمبولانس.در همین حال یک آمبولانس عراقی به طرف ما آمد و می خواست ما را به اسارت بگیرد.من گفتم:بچه ها دعا کردید،ولی خدا نخواست! یکی از بچه ها که از ناحیه پا زخمی بود خود را به سنگری رساند و یک نارنجک برداشت و به فاصله 2 متری آمبولانس انداخت.راننده آمبولانس عراقی تا پیاده شد نارنجک منفجر شد و او کشته شد. یکی دیگر از بچه ها که مجروحیت کمتری داشت ما را با همان آمبولانس به عقب برد و در باران تیر و ترکش ها پنچر نشد و خداوند آمبولانس بی راننده فرستاد و راننده ما که رانندگی را خوب بلد نبود به زحمت بدن نیمه جان ما را به عقب رساند.

آزاده محمدرضا اسلامی

نظرات 1 + ارسال نظر
رهسپار شهدا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

سلام منتظر حضور هستم .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد