سر سبزى بهشت ز بستان کربلاست
میعادگاه عشق بیابان کربلاست
گر بستر زمین شده از زیر کعبه پهن
کون و مکان چو گوى بمیدان کربلاست
لرزد زبیم ، پیکر اهریمنان مدام
در هر کجا که نام سلیمان کربلاست
دیوانه اى که فخر زدیوانگى کند
دیوانه حسین و شهیدان کربلاست
آزادگى و همّت هفتاد و دو شهید
با خط خون نوشته به ایوان کربلاست
راز بزرگوارى این کعبه بر حرم
در دستهاى ساقى عطشان کربلاست
تمثال روى شبه رسول خدا، على
شب ماه و روز مهر درخشان کربلاست
با آفت سموم خزان و تموزها
اصغر هنوز نوگُل خندان کربلاست
چند از پى طبیب و دوا مى روى بیا
داروى درد خاک شهیدان کربلاست
تا جان رود زدست (مؤ یّد) نهاده سر
بر درگه حسین که جانان کربلاست
سلام افسر جنگ نرم آپ آپ آپ آپ آپ آپ آپ آپم یه سری به وبلاگم بزن نظر هم یادت نره.
یاعلی خداحافظ[گل]