هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا
هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا

طلوع صبح امید و فجر انقلاب گرامی باد

تمام جغرافیای جمهوری اسلامی ایران نورباران شده و مردم در کوی و برزن، شهر و روستا، دور و نزدیک چراغانی کرده اند دلهای آفتاب خورده شان را به یاد آن روزهای شور و شعور و شب های بهاری حضور. و برای همین تلاطم شیرین است که صدها خبرنگار و تصویربردار خارجی به ایران آمده اند تا جشن ۳۲ سالگی ایران اسلامی را برای جهانیان منعکس کنند.
 

 این روزها آهنگ حرکت و زندگی مردم کشورمان طعم شیرین یادبود و بزرگداشت سالهای استقامتی را به خود گرفته که در بهار بهمن 57 و با دم مسیحایی و نفس قدسی مردی از تبار رسول الله(ص) ثمره داد و انقلابی به بلندای آفتاب عالم تاب اسلام، در جهان جوانه زد، تا امروز و در ۳۲ سالگی فرخنده ترین و تاثیرگذارترین انقلاب تاریخ معاصر، به جشن روزهای شکوه و عزت لبخند بزنیم و بر آن روان پاک و مطهر وبه آن روح خدا، سلام و صلوات بفرستیم. 
 

 

 

طلوع صبح امید و فجر انقلاب گرامی باد

22 بهمن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران

22 بهمن ، یادآور یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخی ملت بزرگ ایران است 0 این روز مبدل به 1 روز فراموش ناشدنی و بزرگ برای ایرانیان شده است و در تمامی فرهنگها و آداب مردمان جهان رایج است که بزرگترین روز تاریخ کشور خود را پاس می دارند 0 البته بنا به فرهنگ هر کشور ، آن روز بزرگ و تاریخی گرامی داشته می شود و نسل به نسل و سینه به سینه ، منتقل می شود تا آیندگان قدر آن روز را بدانند 0 قریب به اکثریت کشورهای جهان ، بزرگترین روز تاریخی خود را روز استقلال خود می دانند و برای آن ، احترام قابل ملاحظه ای قائل می باشند 0 ملت ایران اسلامی نیز در روز 22 بهمن سال 1357 موفق شد بر حکومت مستبدانه و شاهنشاهی 2500 ساله ی پهلوی فائق آید و در این روز تصمیم گرفت خود برای آینده اش برنامه ریزی نماید 0 آری ، باور کنیم تا قبل از انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد در ایران عزیز مفهومی نداشت و رییس جمهور و وزرا و موکلان مجلس ، تمامی انتصابی بودند و مردم حقیقتا در تعیین سرنوشت خود تبدیل به 1 هیچ کاره ی تمام عیار شده بودند و به برکت خونهای مظلومان و تلاشهای تمامی اقشار جامعه به رهبری بنیانگذار فقید و بزرگ جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) در 22 بهمن به پیروزی دست یافتند و تصمیم گرفتند خود سرنوشت خود را در زیر لوای اسلام رقم بزنند 0 پس ، این روز بزرگ را باید به نیکی و بزرگی پاس بداریم 0 

 

                            

 

۲۲ بهمن ، یادآور یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخی ملت بزرگ ایران است 0 این روز مبدل به 1 روز فراموش ناشدنی و بزرگ برای ایرانیان شده است و در تمامی فرهنگها و آداب مردمان جهان رایج است که بزرگترین روز تاریخ کشور خود را پاس می دارند 0 البته بنا به فرهنگ هر کشور ، آن روز بزرگ و تاریخی گرامی داشته می شود و نسل به نسل و سینه به سینه ، منتقل می شود تا آیندگان قدر آن روز را بدانند 0 قریب به اکثریت کشورهای جهان ، بزرگترین روز تاریخی خود را روز استقلال خود می دانند و برای آن ، احترام قابل ملاحظه ای قائل می باشند 0 ملت ایران اسلامی نیز در روز 22 بهمن سال 1357 موفق شد بر حکومت مستبدانه و شاهنشاهی 2500 ساله ی پهلوی فائق آید و در این روز تصمیم گرفت خود برای آینده اش برنامه ریزی نماید 0 آری ، باور کنیم تا قبل از انقلاب اسلامی ، انتخابات آزاد در ایران عزیز مفهومی نداشت و رییس جمهور و وزرا و موکلان مجلس ، تمامی انتصابی بودند و مردم حقیقتا در تعیین سرنوشت خود تبدیل به 1 هیچ کاره ی تمام عیار شده بودند و به برکت خونهای مظلومان و تلاشهای تمامی اقشار جامعه به رهبری بنیانگذار فقید و بزرگ جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) در 22 بهمن به پیروزی دست یافتند و تصمیم گرفتند خود سرنوشت خود را در زیر لوای اسلام رقم بزنند 0 پس ، این روز بزرگ را باید به نیکی و بزرگی پاس بداریم 0 22 بهمن ، روز تجدید بیعت با آرمانها حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می باشد 0 این یوم الله حقیقی ، صحنه ی همراهی امت با امام است و در حقیقت ، این روز غدیر ایران اسلامی است 0 آری ، ایرانیان در این روز با صدای بلند فریاد خواهند زد که اگر چه در طی این سالها با برخی کم مهریها و بی محبتی ها و مشکلات مواجه بوده اند اما آنان خواهان اسلام و از مدافعان و سینه چاکان ولایت می باشند 0 ایرانیان ، پرچم علوی را که در سال 57 به اهتزاز در آورده اند را هرگز بر زمین نخواهند گذارد 0 آنان اگر چه در طول سال می کوشند بر مشکلات فائق آیند و خدای ناکرده در آن میان ، با بی توجهی ها و بی مهریها مواجه خواهند شد اما در این روز به خیابانها می ریزند تا دوست و دشمن بداند این ملت ، پای علی (ع) و نایبانش چون کوه ایستاده است و هرگز مثل کوفیان بی مروت و بی وفا ، به این ملت حماسه آفرین و ولایتمدار نخواهد چسبید 0 آری ، 22 بهمن را به یوم الغدیر دیگری مبدل خواهیم ساخت و آن را با بزرگی و عظمت پاس خواهیم داشت 0 نام من سرباز کوی عترت است * دوره آموزشی ام هیئت است * پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار * سر درش عکس علی با ذوالفقار * ارتش حیــدر محــل خدمتم * بهر جانبازی پی هر فرصتم * نقش سردوشی من یا فاطمه است * قمقمه ام پر ز آب علقمه است * رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است * زینب آن را دوخته پس مشکی است * اسـم رمز حمله ام یاس علــی * افسر مافوقم عباس علی (ع) 22 بهمن ، صحنه ی اتمام حجت ما با مسئولان حکومت است 0 مردم در این روز بزرگ ، همیشه حکمرانان خود را شرمنده ی این همه حضور و شکوه و موقعیت شناسی خود کرده اند 0 22 بهمن ، روزی است که مسئولان مختلف کشور ، در می یابند که هرچه برای این مردم خدمت نمایند نمی توانند ذره ای از محبتها و جانفشانی های انان را جبران نمایند 0 22 بهمن روزی است که برخی مسئولانی که به جهت عدم کارآیی لازم و عدم تمایل به خدمت بر مسند قدرت می باشند ،‏با دیدن شکوه آن یا به خود آمده و کمر به خدمت مردم خواهند بست و یا متوجه خواهند شد که عنقریب ، خشم و غضب این ملت خداترس و خداجوی گریبان آنان را خواهد گرفت 0 آری ، این از برکت شکوه و حماسه ی 22 بهمن است 0 22 بهمن روزی است که مسئولان خدمتگزار واقعی به مردم را حهت ادامه ی آن خدمات و تلاش بیشتر برای رفع مشکلات از پیش پای ملت امیدوار تر و راسخ تر خواهد کرد و آنان از شکوه و عظمت این روز درخواهند یافت که هر چه برای این مردم خدمت کنند ، نزد آنان عزیزتر خواهند بود 0 آری ، همه ی اینها از برکات خفیه ی این یوم الله است ، پس آن را گرامی تر از همیشه خواهیم داشت 0 22 بهمن ، روز قدرت نمایی ایران و ایرانی در مقابل دیدگان دشمنان دین و دنیای آنهاست 0 دشمنانی که در طی سال می کوشند با انواع فشارها ، تهدیدها ، فریبها ، تزویرها در اعتقادات راسخ این مردم و مسئولان ان رخنه کنند و گاهی ، با توجه به برخی مشکلات و برخی اعتقادات سست ، به پیروزی خود امیدوار می شوند اما با فرارسیدن یوم الله 22 بهمن ، گویی تمامی نقشه های آنان نقش برآب خواهد و بر آتش جنگ افروزی انها ، آب سردی ریخته خواهد 0 آری ، 22 بهمن روز مقاومت و ایستادگی است ، روز پیشگیری از جنگ و خونریزی است ، روز نسان دادن صلابت و قدرت ایمان مردم و خادمین آنهاست 0 پس ، به کوری چشم دشمنان آین مرز و بوم ، 22 بهمن امسال را باشکوهتر از همیشه ی تاریخ انقلاب برگزار خواهیم نمود 0 اگر بدخواهان این را باور ندارند ، اندکی صبر کنند تا ببینند آنچه را نمی خواهند 0 آری ، حماسه ی امسال ملت بزرگ و ولایتمدار ایران بار دیگر چشمها را خیره خواهد کرد و دیدگان برخی را نیز از حدقه بیرون درخواهد آورد !

12بهمن ورود امام خمینی (ره) به میهن

 

 

درحالی که دولت بختیار درباره نحوه جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران هنوز مشغول رایزنی بود، امام آماده بازگشت به ایران شدند.

ایشان پیش از اینکه عناصر وابسته به رژیم پهلوی در جهت جلوگیری از ورود ایشان به میهن حرکتی کنند، بااعلامیه‌ای راه توطئه را بستند و اعلام کردند به رغم بسته بودن فرودگاهها و پخش شایعاتی برای جلوگیری از این سفر، ایشان هر زمان بخواهند به ایران مراجعت می‌کنند.

کمیته استقبال در تهران برنامه مفصلی برای استقبال از ایشان تهیه دید. بازماندگان رژیم پهلوی ، بازگشت امام را به مصلحت خود نمی‌دانستند، درحالی که مساله مراجعت رهبر به سرعت در راس همه خواست‌های ملت قرارگرفته و به نخستین درخواست اجتماعات و تظاهرات عظیم مردمی تبدیل شده بود.

مسجد دانشگاه تهران به مرکز ثقل این تقاضا تبدیل شد. تحصن دانشگاهیان و علما در دانشگاه تهران مبارزه را شدیدتر کرد.  سرانجام این تحصن و دیگر حوادث روزهای بعد، دولت بختیار را مجبور به تن دادن به درخواست مردم وگشودن فرودگه کرد.

درست در آخرین ساعات روز 9 بهمن ماه سال 1357 ناگهان بختیار اعلام کرد که فرودگاه برای ورود « آیت الله خمینی » باز است . به گفته بختیار او نمی توانست مانع بازگشت یک تبعه ایرانی به کشورش بشود.

بعلاوه او متوجه شد که اعلام آمادگی امام برای بازگشت به میهن و جلوگیری از ورود ایشان ، مردم را بیش از پیش به هیجان آورده و ابعاد ناآرامی‌ها را وسعتی غیر قابل توصیف بخشیده است . 

روز موعود به سرعت نزدیک می‌شد و مردم بی‌صبرانه خود را برای پرشکوه ترین استقبال در سراسر تاریخ معاصر ایران آماده مر کردند .

 سرانجام صبح روز 12 بهمن سال 1357 فرا رسید، رهبر انقلاب پس از چهارده سال و چند ماه تبعید با هواپیمای  747 شرکت "ایرفرانس " عازم ایران شدند.

یکصدوپنجاه تن از زبده‌ترین خبرنگاران خارجی که عمده‌ترین شبکه خبری دنیا را تشکیل می‌دادند، همراه امام در "پرواز انقلاب" حضور داشتند.

در فرودگاه پاریس، امام ضمن پیامی به ملت فرانسه، از میهمان نوازی و آزادمنشی مردم و دولت فرانسه .اهالی نوفل لوشاتو ، تشکر کردند به چند سوال خبرنگاران پاسخ گفتند

ایشان در مورد بختیار ، مواضع قبلی خود را تکرار کردند وگفتند :« ملاقات را نمی پذیرم  مگر آنکه استعفا دهد وکنار رود »

در مورد ارتش ، ضمن تایید تماسهایی که در تهران با ارتش بوده است گفتند : « اگر مقتضی بدانم ، باز تماس حاصل خواهیم کرد .»

امام با 50 نفر از همراهان ، به ایران بازگشتند. کمیته استقبال مسئولیت امور انتظامی را بر عهده داشت . چگونگی استقبال مردم از امام خمینی (ره )  در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است .

مراسم ورود امام ، به طور زنده از صدا وسیما پخش می شد . فرستنده تلوزیون در حال پخش مستقیم مراسم استقبال بود ومیلیونها بیننده مشتاق ، شاهد فرود هواپیمای حامل امام (ره) وهمراهان وباز شدن درهای هواپیما بودند.

در همان زمان که لحظه تاریخی ورود امام و خروج ایشان از هواپیما نشان داده شد، ناگهان استودیوهای پخش توسط گارد شاه به اشغال درآمد، برنامه پخش مستقیم قطع و سرود شهنشاهی پخش شد.

پرپیدا بود که رژیم باچنین برخوردی چگونه خشم عمومی ملتی را که سرا پا شور و هیجان بود برخواهد انگیخت .

 هواپیمای ایرفرانس حامل امام و همراهان در ساعت 9/30 صبح در فرودگاه مهر آباد به زمین نشست .لحظاتی بعد امام خمینی ، پا بر خاک میهن گذاشتند.

ایشان در سخنان کوتاهی پس از تشکر از استقبال کنندگان ، با تکرار برنامه سیاسی خود دولت بختیار را غیر قانونی وغاصب اعلام کردند .

جمعیت انبوهی که از همه سوی ایران به استقبال رهبرکبیر انقلاب رفته بودند در طول مسیر حرکت ایشان در دو طرف خیابان ساعتها به انتظار ماندند، تا حتی برای یک لحظه هم که شده از نزدیک چهره رهبر دور از وطن خود را ببینند. همه شهر گلباران و چراغانی بود. شادی و لبخند بر چهره ولبان همه نقش بسته بود .

امام در ابتدا قصد داشتند در دانشگاه تهران که تا آن روز یکی از پایگاه‌های مهم انقلاب بود چند دقیقه‌ای صحبت کنند، اما فشار جمعیت به حدی بود که این کار غیر ممکن می‌نمود، لذا  بطورمستقیم به "بهشت زهرا" تغییر مسیر دادند و این خود نمایانگر احترام و ارزشی است که امام قلبا به شهیدان راه آزادی داشتند.

مقصد امام در بهشت زهرا مزار شهدای گلگون کفن 17 شهریور بود .

در بهشت زهرا امام طی سخنانی بیش از هر چیز بر آزادی واستقلال میهن تکیه کردند وبا تاکید بر حاکمیت ملی نقش مردم در تعیین سرنوشت خود ، غیر قانونی بودن مجلس شورای ملی وسنا را مطرح کردند .

ایشان فرمودند: چنانچه حکومت و سلطنت دولتی و فردی، در یک مرحله رای مردم بوده باشد و آن حکومت و دولت مشروعیت قانونی داشته باشد، این امر، حق آن مردم و نسلهای بعدی را از بین نمی‌برد که هر زمان آن تصمیم را نادرست دیدند، آن را لغو کنند.

در این سخنرانی تاریخی و مهم، ایشان محورهای اساسی حکومت آینده را ترسیم کردند و فرمودند درباره تعیین دولت به پیشتیبانی از مردم اقدام خواهند کرد.

به این ترتیب روز 12 بهمن سرآغاز دهه فجر ، به عنوان یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب ایران ثبت شد ودر خاطرویاد ملت ایران برای همیشه باقی ماند .

روز شمار انقلاب سال 1357

10 فروردین 1357 (پنج شنبه)

 ـ قیام مردم یزد

    در روزهای نهم و دهم فروردین مردم یزد به تبعیت از رهبر انقلاب عید را تحریم کردند و برای بزرگداشت شهدای تبریز، خود را مهیا ساختند. در روز چهارشنبه 9 فروردین مردم بعد از مراسم به خیابان ریختند و با شعارهای درود بر خمینی و مرگ بر شاه به راه‌پیمایی پرداختند و روز پنج شنبه 10 فروردین به دعوت آیت‌الله صدوقی تعطیل عمومی اعلام گشت و مردم در مساجد گرد آمدند و بازگشت امام خمینی و آزادی زندانیان سیاسی و نابودی رژیم پهلوی را خواستار شدند و در خاتمه جلسه به خیابان آمدند اما با تمرکز قوای پلیس و ارتش مواجه شدند. تیراندازی آغاز شد و گروهی به شهادت رسیدند و عده زیادی مجروح گردیدند.

 25 اردیبهشت 1357 (دوشنبه)

در پی اوج‌گیری تظاهرات و درگیریهای مردم با عوامل رژیم پهلوی ‎‎، دولت آموزگار به مأمورین نظامی و انتظامی در برابر آشوبها دستور شدت عمل داد.

15 خرداد 1357 (دوشنبه) به مناسبت سالگرد 15 خرداد در تهران و شهرستانها تعطیل و اعتصاب سراسری اعلام گردید.

30 تیر 1357 (جمعه) ـ تولد منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج)

مردم ایران برای نشان دادن نفرت خویش از رژیم پهلوی مراسم چراغانی و جشن شادی در این روز خجسته را تحریم کردند.

 31 تیر 1357 (شنبه)

حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی خطیب مشهور در اثر تصادف ساختگی بشهادت رسید.

 21 مرداد 1357 (شنبه)

درگیری خونین در اصفهان و اعلام حکومت نظامی در این شهر که توسط فرماندار نظامی شهر به اجرا درآمد.

 25 مرداد 1357 (چهارشنبه)

ـ اعلام حکومت نظامی توسط دولت آموزگار

   دولت برای کنترل اوضاع در سطح کشور بخصوص در استانهایی که افراد خارجی در آن حضور بیشتری دارند در چند شهر اعلام حکومت نظامی نمود.

 28 مرداد 1357 (شنبه)

 ـ فاجعه سینما رکس آبادان

    رژیم پهلوی برای ارعاب و ایجاد وحشت در میان مردم دستور به آتش کشیدن سینما رکس آبادان را داد در حالی که مردم بی‌خبر و بی‌گناه مشغول تماشای فیلم بودند. این فاجعه باعث مرگ 400 الی 60 انسان بی‌گناه گردید.

 5 شهریور 1357 (یک شنبه)

ـ سقوط دولت جمشید آموزگار

    در پی رسوایی فاجعه سینما رکس آبادان و عدم توفیق دولت آموزگار در سرکوب مردم و ایجاد اصلاحات در جهت تحکیم رژیم پهلوی‌، آموزگار را از مقام خود استعفا داد.

ـ تشکیل دولت شریف امامی : در پی سقوط دولت آموزگار، شریف امامی استاد اعظم لژ فراماسونری در ایران مأمور تشکیل دولت گردید.

 13 شهریور 1357 (دوشنبه)

ـ راه‌پیمایی عید فطر

    نماز عید فطر با حضور میلیونها نفر از مردم با ایمان تهران برگزار شد و بعد از نماز عید مردم به راه‌پیمایی پرداختند و خواستار لغو حکومت شاهنشاهی شدند.

 17 شهریور 1357 (جمعه)

ـ جمعه سیاه

   پس از راه‌پیمایی عید فطر و عدم دخالت قوای انتظامی مردم امیدوار شدند که قوای انتظامی به راه‌پیمایی‌های آرام کاری نخواهند داشت. جمعه 17 شهریور مردم صبح زود به حرکت در آمدند. در همین هنگام دولت ساعت 6 صبح در تهران و 12 شهر بزرگ دیگر حکومت نظامی اعلام کرد و مردم که از این امر اطلاع نداشتند دسته دسته به طرف محل تجمع که میدان ژاله (شهدا) بود حرکت کردند و در میدان با سربازان سر تا پا مسلح مواجه شدند. آنها مردم را محاصره نمودند و سپس شلیک کردند و به قصد کشتن آنها را هدف قرار دادند. در این فاجعه هزاران نفر در سراسر کشور و از جمله میدان شهدا (ژاله سابق) تهران به شهادت رسیدند.

 2 مهر 1357 (یک شنبه)

منزل امام خمینی در عراق توسط پلیس این کشور محاصره گردید .

 3 مهر 1357 (دوشنبه)

حزب رستاخیز که توسط رژیم پهلوی تأسیس شده بود منحل گردید.

 10 مهر 1357 (دوشنبه)

ـ هجرت امام خمینی از عراق به کویت

با افزایش فشارها و جلوگیری دولت عراق از فعالیت‌های سیاسی حضرت امام خمینی ایشان تصمیم به خروج از این کشور گرفتند. به همین دلیل به طرف کویت حرکت کردند. امام دولت کویت به ایشان مجوز ورود به کویت را ندادند.

 13 مهر 1357 (پنج شنبه)

 - هجرت امام خمینی از عراق به پاریس

   در پی عدم ورود امام خمینی به کویت و جلوگیری دولت عراق از بازگشت ایشان به نجف اشرف، امام خمینی تصمیم می‌‌‌‌‌‌گیرند برای ادامه مبارزه به فرانسه مهاجرت نمایند.

 17 مهر 1357 (دوشنبه)

ـ تغییر مکان امام خمینی از پاریس به دهکده نوفل لوشاتو

   ـ دولت فرانسه از فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خمینی جلوگیری می‌نماید.

 19 مهر 1357 (چهارشنبه)

 اعتصاب کارکنان مطبوعات در سراسر کشور آغاز گردید.

 24 مهر 1357 (دوشنبه)

 ـ رژیم پهلوی مسجد جامع کرمان را به آتش کشید.

  ـ به مناسبت چهلم شهدای 17 شهریور عزای عمومی اعلام شد.

 29 مهر 1357 (شنبه)

 ـ اعتصاب کارکنان صنعت نفت

 - با اعتصاب همگانی کارکنان و کارمندان صنعت نفت پالایشگاههای سراسر کشور در خطر تعطیل شدن قرار گرفت.

3 آبان 1357 (جمعه )

آزادی زندانیان سیاسی از جمله آیت الله طالقانی از زندان رژیم پهلوی

8 آبان 1357 (دوشنبه)

آیت‌الله طالقانی از بند رژیم پهلوی آزاد شدند.

10 آبان 1357 (چهارشنبه)

 ارتش کنترل تأسیسات نفتی کشور را در دست گرفت.

 13 آبان 1357 (شنبه)

ـ تظاهرات دانش‌آموزان و دانشجویان در مقابل دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد.

ـ آیت‌الله مفتح از زندان آزاد گردید.

 15 آبان 1357 (دوشنبه)

ـ استعفا و سقوط کابینه شریف امامی در پی حوادث خونین 13 آبان اعلام گردید.

ـ تشکیل دولت نظامی به نخست وزیری ژنرال ازهاری اعلام گشت.

 10 آذر 1357 (جمعه)

 فریاد الله‌اکبر بر فراز بامها،‌ سراسر کشور را فرا گرفت.

 11 دی 1357 (دوشنبه)

ـ روزهای خونین در مشهد مقدس

با اوج‌گیری تظاهرات مردم مشهد سربازان و مأمورین امنیتی در روزهای 9 ،‌ 10 و 11 دی ماه با حمله به حرم مطهر امام رضا (ع) و مردم در خیابانها و بیمارستانها عده زیادی را به شهادت رساندند و گروهی را مجروح نمودند.

16 دی 1357 (شنبه)

ـ دولت نظامی ازهاری سقوط کرد.

ـ‌ شاهپور بختیار از اعضای جبهه ملی ایران مأمور تشکیل کابینه از طرف محمدرضا پهلوی گردید و به سمت نخست وزیر منصوب شد.

 23 دی 1357 (شنبه)

به دستور امام خمینی شورای انقلاب تشکیل گردید.

 26 دی 1357 (سه شنبه)

ـ شاه رفت

ایران امروز غرق در نور و گل و شیرینی بود و مردم فرار محمدرضا پهلوی را جشن گرفتند. شاه که برای فرار خود معالجعه بیماری را دست‌آویز قرار داده بود در حقیقت برای انجام کودتایی دیگر به سبک 28 مرداد 1332 آماده می‌شد.

 29 دی 1357 (جمعه)

 اصول جمهوری اسلامی در راه‌پیمایی میلیونی مردم ایران اعلام گردید.

 3 بهمن 1357 (سه شنبه)

 شورای سلطنت که برای حفظ رژیم سلطنتی در ایران تشکیل شده بود منحل گردید.

 4 بهمن 1357 (چهارشنبه)

 برای جلوگیری از حضور امام خمینی در بین مردم ایران ارتش فرودگاه مهرآباد را به اشغال درآورد.

 5 بهمن 1357 (پنج شنبه)

 دولت بختیار 3 روز فرودگاههای کشور را بست.

 7 بهمن 1357 (شنبه)

 ـ‌ تحصن روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در اعتراض به بستن فرودگاهها آغاز شد.

ـ راه‌پیمایی میلیونی مردم در تهران به مناسبت 28 صفر برگزار گردید.

 9 بهمن 1357 (دوشنبه)

ـ فرودگاه برای ورود امام خمینی بازگشایی شد

در پی اعتصابات و تظاهرات و راه‌پیمایی مردم که خواستار بازگشایی فرودگاه مهرآباد بودند. دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را از اشغال نظامی خارج کرد.

 11 بهمن 1357 (چهارشنبه)

 ـ مأمور ارتش در خیابانهای تهران

دولت برای ترساندن مردم و ایجاد حکومت وحشت با انجام رژه نظامیان در تهران و ترویج شایعه کودتا توسط ارتش دست به حیله دیگری برای انحراف مبارزات مردم ایران زد.

12 بهمن 1357 (پنج شنبه)

ـ ساعت 9 و 27 دقیقه و 30 ثانیه حضرت امام خمینی پس از پانزده سال تبعید پای بر خاک ایران گذاشتند.

ـ فرمانداری نظامی بر اثر فشار مردم راه‌پیمایی و تظاهرات را برای 3 روز آزاد اعلام کرد.

ـ‌ نظامیان مستقر در تلویزیون به طور ناگهانی پخش مراسم استقبال را قطع کردند.

 17 بهمن 1357 (سه شنبه)

ـ ‌بر اساس پیشنهاد شورای انقلاب، حضرت امام خمینی دولت موقت را به مردم معرفی نمودند.

ـ دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشکیل گردید.

 19 بهمن 1357 (سه شنبه)

 ـ‌ راه‌پیمایی مردم ایران در حمایت از دولت موقت انجام شد.

ـ‌ نیروی هوایی ارتش با حضرت امام خمینی بیعت کردند.

ـ‌ حضرت امام خمینی به زیارت حضرت عبدالعظیم (س) رفتند.

 20 بهمن 1357 (جمعه)

 ـ‌ طرفداران قانون اساسی با تجمع در استادیوم امجدیه (شهید شیرودی‌) دست به تظاهرات زدند.

ـ‌ ساعت 9 شب سربازان گارد شاه به پادگان نیروی هوایی در شرق تهران (خ دماوند) حمله نمودند.

ـ‌ مردم برا ی کمک به سربازان نیروی هوایی مسلح شدند.

 21 بهمن 1357 (شنبه)

ـ دولت بختیار زمان حکومت نظامی را افزایش داده و حکومت نظامی را از ساعت 4 بعدازظهر اعلام نمود.

ـ حضرت امام خمینی دستور شکستن زمان حکومت نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر نمودند.

ـ‌ در تهران و شهرستانها بین سربازان گارد و مردم مسلح درگیریهای بسیار شدید رخ داد.

22 بهمن 1357 (یکشنبه)

 ـ تهران صحنه جنگ خونین مسلحانه بین مردم و سربازان طرفدار رژیم پهلوی گردیده است

ـ نهایتا با تسلیم تمامی نیروهای نظامی و پیروزی مردم مسلمان ایران رژیم ستمشاهی پس از 57 سال ظلم و ستم متلاشی گردید.

خوشه چین حسنم

خوشه چین حسنم من گرد خرمنت ای ماه

بر امید احسانی آمدم بدین درگاه

حسن کم نمی‌گردد ناامید مپسندم

خستهٔ گدائی را از درت مران ای شاه

جز ره تو راهی نیست ز درت پناهی نیست

جز تو پادشاهی نیست لا اله الا الله

چون روم من از کویت چون بجز ره و رویت

هیچ جا نه بینم روی هیچ جا نیابم راه

تا بچند ریزم اشک تا بکی خورم حسرت

ای فراق تو خون ریز وی فراق تو جانکاه

لطف کن مرا جامی از شراب مستانت

تا ز راه لا آیم تا سرای الا الله

وامگیر از فیضت فیض خویش را یکدم

ای ز دامن وصلت دست عاشقان کوتاه 

 

فیض کاشانی

دو راهی بهشت

سال 62 به اتفاق جمعى از دوستان بسیجى عازم جبهه شدیم. بعد از رفتن به لشکر با چند نفر دیگر از برادران به طور داوطلب و با معرفى فرماندهى، به یکى از گردانهاى خط شکن پیوستیم. دوره هاى کوتاه مدتى را گذراندیم. دشمن اقدام به تک کرده بود و براى مقابله با آن گردان ما عازم خط شد. پس از چند ساعت مقاومت، به محاصره درآمدیم. همراه ما برادرى روحانى بود که وقتى مجروح شدم مرا بوسید و گفت: ناراحت نباش. الان حوریان بهشتى منتظر شما هستند. من هم گفتم: ممکن است آدرس آنها را بدهید؟ او که به اندازه کافى صمیمى و حاضر جواب بود گفت: بله. یادداشت کن، 'دوراهى بهشت و جهنم. خیابان اسلام. کوچه تقوا. پلاک عدل و ایمان، جنب طبقه دوازده امامى.'

اسلام و آزاده

سپیده سحر بود که تعدادى از دوستان ما که به گشت و شناسایى رفته بودند با دشمن درگیر شدند و به اسارت آنها درآمدند. چند ماه از آنها اطلاع نداشتیم تا اینکه نامه اى رمزى از آنها به دستمان رسید؛ از برادر نورالله کریمى. نوشته بود سلام مرا به اسلام برسانید و خواهرش آزاده و به صاحب خانه آنها آقاى روح الله بگویید دل ما خیلى براى آنها تنگ شده است. نه تنها من بلکه همه ی دوستان و آشنایان جویاى احوال شما هستند.

ای کاش نمی دیدم

سال 66 به یکى از جبهه هاى غرب اعزام شدم. بعد از چند روز آماده باش باخبر شدیم که عملیاتى در پیش است. عملیات والفجر ده [23/12/66- حلبچه] شروع شد. ساعت ده صبح وقتى از تأمین جاده برمى گشتیم، نزدیک پایگاه، پل سه پایه اى بود که هواپیماهاى عراقى آن را هدف قرار دادند و یک تویوتا پر از نیرو از روى آن به داخل رودخانه افتاد. شاهد غرق شدن بچه ها بودم ولى چون شنا بلد نبودم نمى توانستم هیچ کارى انجام دهم. روى پل حفره اى ایجاد شده بود و برادران مهندسى، رزمى آمده بودند با گذاشتن صفحه فلزى آن را بپوشانند که براى بار دوم، هواپیماهاى دشمن پل را زدند و لودرچى را به شهادت رساندند. حدود ساعت دوازده آن روز شیمیایى زدند. تعدادى از برادران 'لشکر زرهى اهواز' در آنجا به شهادت رسیدند. من هم که ماسک داشتم با خوردن آب از تانکرى که مسموم شده بود از خود بى خود شدم. مرا به 'اورژانس شیخ سله' بردند. وقتى به هوش آمدم دیدم بسیارى از مردم منطقه شیمیایى شده اند. من که حالم بهتر بود به زور آمدم بیرون و جایم را به دیگران دادم. هنوز ریه ام ناراحت است و اثرات شیمیایى در صدایم محسوس است.

کارد می زدی خونشان درنمی آمد

عملیات بدر [19/12/63- شرق رودخانه دجله، هورالهویزه] در واحد تعاون بودم و وظیفه حمل شهید و مجروح را به عهده داشتم. آن ایام هوا معمولا ابرى بود. یک روز که براى یکى دو ساعت صاف شد هواپیماهاى دشمن آمدند و اسکله اى را که بچه هاى 'لشکر پنج نصر' در آن مستقر بودند بمباران کردند. به محض مشاهده گرد و غبار ناشى از انفجار، خیال کردیم شیمیایى زده اند. ماسکها را زدیم. من که از روى دستپاچگى فیلتر را باز نکرده بودم، نمى توانستم تنفس کنم. هى آن را بر مى داشتم و نفس مى گرفتم و دوباره از ترس شیمیایى شدن مى زدم. بالاخره از سنگر زدم بیرون. تمام اسکله در آتش مى سوخت. شب شد. تعداد زیادى شهید به 'معراج' آوردند. قرار شد من بروم عقب. جاده خاکى روى آب را با چراغ خاموش رفتم. تک و تنها. گاهى نگاهى به شهداى داخل ماشین مى کردم و صلوات مى فرستادم. واقعا مى ترسیدم. تا اینکه به 'معراج' رسیدم. در آنجا پسر بچه سیزده- چهارده ساله اى را دیدم. یادم هست او را به عملیات نمى بردند ولى با گریه و زارى کار خودش را کرده و آمده بود به خط. اتفاقا یکى از هلیکوپترهاى دشمن را انداخت. یک کلت به کمر بسته بود و دور اسراى عراقى مى چرخید، که اگر کارد مى زدى خونشان در نمى آمد.

منزلت ....

 

 

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم : 


هرکه صادقانه از خداوند شهادت را مسألت کند ، خداوند او را به منزلتهاى شهیدان برساند ، هر چند در بستر خود بمیرد .

صحیح مسلم : 1909
منتخب میزان الحکمة : 306

ثواب گفتن (لا اله الا الله )

محمد بن على بن الحسین بن موسى بن بابویه القمى الفقیه مصنف هذا الکتاب قال حدثنى ابى رحمه الله قال حدثنى سعد عبدالله قال حدثنى احمد بن هلال عن احمد بن صالح عن عیسى بن عبدالله من ولده عمر بن على عن آبائه عن ابى سعدید الخدرى عن النبى صلى الله علیه و آله قال قال الله عزوجل لموسى بن عمران یا موسى لو آن السماوات و عامریهن عدى و الارضین السبع فى کفه و لا اله الا الله فى کفه مالت بهن لا اله الا الله . 

 

 ترجمه : 1.... پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: خداى عزوجل به موسى به عمران فرمودند: اى موسى ! براستى که اگر آسمانها و ساکنان آن که نزد من هستند و زمینهاى هفتگانه را در یک کفه گذاشته و (لا اله الا الله ) (2) را در کفه دیگرى بگذارند. (لا اله الا الله ) سنگینتر از آنها خواهد بود.  

 

ثواب و عقاب اعمال ...شیخ صدوق

رد سائل نکند

حضرت حجة الاسلام آقاى حاج میرزا حبیب الله ملکى دام ظله از حاج سید حسین حکاک نقل کرد:در زمانى که حاج میرزا موسى خان ، متولى آستان قدس رضوى بود یک نفر از علماء نجف بزیارت حضرت رضا (ع ) مشرف شده بود. چندى که گذشت هزینه و مخارجش تمام شد و از این جهت پریشان بود که در غربت چه کند.لذا در حرم مطهر اظهار حاجت بامام هشتم (ع ) نمود که اى آقا مرحمتى بفرما و مرا از این پریشانى نجات بخشا و هرگاه مرا از این بلیه خلاص ‍ نفرمایى مى روم نجف و خدمت جدت آقا امیرالمؤ منین (ع ) از حضرتت شکایت مى نمایم خودش گفته است تا من چنین عرضکردم دیدم در آنجا کسى است که نشناختم او کیست بمن فرمود غم مخور که خدا وسیله ساز است . این را گفت و گذشت و من از حرم بیرون آمدم لکن در امر خود متفکر بودم که چه خواهد شد.روز دیگر وقتى در منزل بودم ناگاه یکنفر آمد و خود را معرفى کرد که من یکى از دربانان آستان قدس رضوى و از جانب آقاى متولى باشى خدمت شما رسیده ام . پس مبلغ پول قابلى بمن داد و گفت این وجه را آقاى تولیت براى شما فرستاده بعد از آن معلوم شد که حاج میرزا موسى خان خود نائب التولیه حضرت رضا (ع ) را در خواب دیده و آن بزرگوار باو چنین دستور داده که فلان کس در فلان جاست و تو فلان مبلغ براى او بفرست و باو بگو که شکایت از من خدمت جدم حضرت امیرالمؤ منین (ع ) نکند. پسر من ولى عصر که باو فرموده غم مخور که خدا وسیله ساز است .(71)

 
 

اى که از دردت بغیر حق کسى آگاه نیست

راه درمان را زمن بشنو که جز آن راه نیست
 
بهر هر دردى توجه کن بدرگاه رضا
 
در جهان درمانگهى بهتر از آن درگاه نیست
 


کرامات الرضویه (ع)

سوغات

مرحوم حاج غلامحسین ازغدى معروف به حاج آخوند که از موثقین و دوستان بود بلاواسطه نقل کرد:زنى از محارم من که مؤ منه و بسیار فقیره و تهى دست بود حالش این بود که سالى یکمرتبه از ازغد که چهارفرسخى شهر مشهد است با پاى پیاده بزیارت حضرت رضا (ع ) مى آمد. و چون برمى گشت براى هر یک از اطفال قبیله سوقات مى آورد مانند کفش و کلاه و سینه بند و امثال اینها. هر وقت ما باو مى گفتیم تو که پیاده و با دست خالى مى روى پس پول از کجا مى آورى که این چیزها را مى خرى .مى گفت من وقتى بحرم مى روم حضرت رضا (ع ) را میان ضریح مى بینم و آن بزرگوار احوال مرا و اطفال را و عدد آنها را مى پرسد. و باندازه اى پول بمن مى دهد که براى اطفال سوغاتى و تحفه بخرم و شما مگر وقتى بحرم مى روید آنحضرت را نمى بینید. و چون چنین جواب مى داد ما سکوت مى کردیم و گمان مى کردیم که او چون فقیره است در مشهد گدائى و تکدى مى کند و پولى بدست مى آورد و سوغاتى مى خرد.تا اینکه یک سفر چون روانه مشهد شد من پشت سرش آمدم تا بمشهد رسید و دیدم بخانه یک نفر از غدیها رفت و من بیرون آن خانه منتظر او شدم تا اینکه وضو ساخته بیرون آمد تا بحرم برود. من هم عقب سرش رفتم تا بحرم شریف رسید و خود را بضریح مطهر چسبانید. من در حرم ایستادم تا وقتى از حرم بیرون آمد.خودم را باو رساندم و سلام کردم چشمش که بمن افتاد از ملاقات من اظهار خوشحالى کرد سپس باو گفتم برابر ضریح چقدر طول دادى . گفت بلى حضرت رضا (ع ) با من احوال پرسى کرد و احوال اطفال قبیله را پرسید و پول بمن مرحمت فرمود که براى اطفال سوغاتى بخرم آنگاه دستش را باز کرد دیدم چند قران میان دست اوست . آنوقت فهمیدم که آنزن بواسطه اخلاص و صدق بچنین مقامى رسیده که امام را مى بیند و با او سخن مى گوید و من هرچه کردم که آن پولها را بگیرم و بجهتش سوغات بخرم قبول نکرد و گفت باید خودم بخرم.  

کرامات الرضویه (ع)


به آنان که ...

الهی به آنان که پرپر شدند
پر از زخم‌های مکرر شدند
به آنان که همت‌مثال آمدند
به شوق حریم یار آمدند
به آنان‌که چون پرده بالا زدند
قدم در حریم تماشا زدند
به آنان که مست ولا می‌شدند
بلا در بلا کربلا می‌شدند
به آنان که کارون‌خروش آمدند
و مانند کارون به جوش آمدند
به آنان که رفتند تا ما شوند
و آیینه‌داران فردا شوند
به آنان که زخمی‌ترین بوده‌اند
شهیدان میدان مین بوده‌اند
به آنان که چون کربلایی شدند
پر از لحظه‌های خدایی شدند
از آنان که تنها پلاکی به جاست
کمی استخوان، مشت خاکی به جاست
به روزی که چون نام خیبر گرفت
غریبانه از ما برادر گرفت
به رمزی که چون نام زهرا گرفت
به پهلوی ما درد مأوا گرفت
که دل‌های ما را به دریا رسان
که خورشید را در شب ما رسان 

 

 

با تشکر از مدیریت وبلاگ همت

انان فرمودند: رهبر شما!

 

 


مقام معظم رهبری به صورت منظم به خانواده های شهدا سر کشی می کنند . روزی به اتاق ایشان به منزل یکی از شهدا رفتیم بر خلاف مرسوم عده ی زیادی به استقبال آقا آمدند . آیت الله خامنه ای فرمودند :
چه کسی این مجلس را مطلع کرده است ؟ قرار نبود مزاحمت برای کسی فراهم شود . معظم له وارد اتاق شدند و نشستند . چای برای ایشان آوردند . آقا چای را میل نکردند . ناراحتی در چهره ی ایشان مشهود بود .آقا خیلی مقیدند که در این دیدارها برای کسی مزاحمت ایجاد نکنند.
پدر شهید به آقا گفت: شما نگران نباشید !از دفتر شما کسی ما را مطلع نکرده است . من دیشب حضرت امام و فرزند شهیدم ((علی و رضا)) را در خواب دیدم . آن دو نفر خبر آمدن حضرتعالی را به من دادند. امام به من فرمودند: فردا شب مهمان عزیزی داری !به خوبی از مهمانت پذیرایی کن! گفتم:آن مهمان کیست؟ انان فرمودند: رهبر شما!

؟؟؟؟؟؟؟؟


مقام معظم رهبری به صورت منظم به خانواده های شهدا سر کشی می کنند . روزی به اتاق ایشان به منزل یکی از شهدا رفتیم بر خلاف مرسوم عده ی زیادی به استقبال آقا آمدند . آیت الله خامنه ای فرمودند :
چه کسی این مجلس را مطلع کرده است ؟ قرار نبود مزاحمت برای کسی فراهم شود . معظم له وارد اتاق شدند و نشستند . چای برای ایشان آوردند . آقا چای را میل نکردند . ناراحتی در چهره ی ایشان مشهود بود .آقا خیلی مقیدند که در این دیدارها برای کسی مزاحمت ایجاد نکنند.
پدر شهید به آقا گفت: شما نگران نباشید !از دفتر شما کسی ما را مطلع نکرده است . من دیشب حضرت امام و فرزند شهیدم ((علی و رضا)) را در خواب دیدم . آن دو نفر خبر آمدن حضرتعالی را به من دادند. امام به من فرمودند: فردا شب مهمان عزیزی داری !به خوبی از مهمانت پذیرایی کن! گفتم:آن مهمان کیست؟ انان فرمودند: رهبر شما!

در روز گناه مکن!


شیخ صدوق (ره) در باب معنای معنای توحید و عدل از کتاب توحید نقل می کند: 

شخصی نزد سلمان فارسی آمد و گفت:ای ابا عبدالله . من توان آن ندارم که در شب نماز به جای آورم . 

سلمان گفت: در روز گناه مکن!

کجایی گل نرگس؟

عصر یک جمعه دلگیر، 


دلم گفت: بگویم، بنویسم 


که چرا عشق به انسان نرسیدست، 


و هنوزم که هنوز است، غم عشق به پایان نرسیدست 


بگو حافظ دل‌خسته ز شیراز بیاید، 


بنویسد که هنوزم که هنوز است، 


چرا یوسف گم‌گشته به کنعان نرسیدست و 


چرا کلبه احزان به گلستان نرسیدست  

عصر این جمعه دلگیر، 


وجود تو کنار دل هر بی‌دل آشفته شود حس 


کجایی گل نرگس؟ 


گریه بر شهید

 

 

 

 

گریه بر شهید شوق شهادت را ایجاد می کند

 

آیت الله جوادی آملی 

 

افطار با آب قمقمه شهید...

دم دمای ظهر بود که در ارتفاع 112 کار می کردیم.شهید در نمی آمد.خسته شده بودیم صدای اذان ظهر از بلند گوی مقر به گوشمان خورد.گفتیم کار را تعطیل کنیم و برای ناهار و نماز به مقر برویم.آماده که شدیم،رفتم تا دستگاه را خاموش کنم.انگار کسی به آدم چیزی بگوید،گفتم یک بیل هم آن بالا را بزنم و دستگاه را خاموش کنم.پاکت بیل را در خاک فرو بردم و آوردم بالا ،خواستم که دستگاه را خاموش کنم که بروم پایین ،ناگهان دیدم پیکر یک شهید در پاکت بیل پیدا شده.رفتم جلوی بیل .پیکر شهید کاملا داخل پاکت بیل خوابیده بود:یعنی بیل که زده بودم بدن او آمده بود داخل پاکت.خاکها را که خالی کردیم،جمجمه اش پیدا شد.پلاک را که دور گردنش بود در آوردیم،یک قمقمه آب پهلویش بود که سنگین بود .در آن را که باز کردیم دیدیم آب زلالی در آن موجود است.شهید را که به مقر بردیم،سید میر طاهری با آب آن قمقمه روزه اش را افطار کرد.آبی زلال.انگار نه انگار که ده سال داخل قمقمه و زیر خاک مانده باشد.